پیامدهای اجتماعی تغییرات زیست‌محیطی چیست؟

94

1400/9/21

15:40


پیامدهای اجتماعی تغییرات زیست‌محیطی چیست؟

سلامت نیوز:«انسان دیروز به‌دنبال تغییر طبیعت نبود، بلکه می‌خواست طبیعت را بشناسد تا جای خود را در آن پیدا کند و اینکه در آن نظم جایی برای خود ایجاد کند، اما انسان امروز به‌دنبال تسلط و چیرگی بر طبیعت است که منجر به مشکلات اکوسیستمی شده است».

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق ،این بخشی از حقیقت جاری در ارتباط بین انسان و طبیعت است که جواد میری، جامعه‌شناس و دانشیار جامعه‌شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به آن اشاره کرده و علت کم‌آبی و خشک‌سالی این روزهای کشور را همین نگاه تسلط‌گرایانه به طبیعت می‌داند، نگاهی که این روزها دردی جدید را به ما یادآور می‌شود و کار را حتی به اعتراضات مردمی در برخی استان‌های کشور به‌ویژه اصفهان هم کشانده است؛ استانی که با شعار خودکفایی و تأسیس کارخانه‌های آب‌بر و احداث چاه‌های عمیق روزبه‌روز کم‌آب‌تر از قبل شده تا الان که کشاورزان برای کشت دیگر منابع آبی ندارند، حال زنگ خطر خشک‌سالی در اغلب مناطق کشور به صدا درآمده و یکی از اولین عواقب این بحران شروع مهاجرت‌های استانی خواهد بود که سروش طالبی، پژوهشگر حوزه آب، به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «یکی از عواقب خشک‌سالی مهاجرت‌هایی است که اتفاق می‌افتد، در کنارش سرمایه‌گذاری‌های خرد و کلانی که از بین می‌رود، مثل زمینی کشاورزی که امکان دارد نسل به نسل به دست یک کشاورز رسیده باشد یا کارخانه‌ای که الان برای تهیه آبش دچار مشکل شده باشد».

شاید یکی دیگر از بحران‌هایی که مهاجرت هم در پی خود خواهد داشت، عدم مدیریت درست مهاجرت‌های استانی باشد که چالش‌های جدید به‌همراه داشته باشد که شهلا کاظمی‌پور، جمعیت‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، تأکید جدی به نبود مدیریت مهاجرت دارد و بر این باور است «طی سال‌های اخیر کم‌آبی و خشک‌سالی در ایران بیشتر شده که پیش‌بینی می‌شود مهاجرت‌ هم افزایش پیدا کند، بنابراین طبیعی است که وقتی مهاجرت به‌دلیل عوامل دافعه مبدأ مثل زلزله، جنگ، خشک‌سالی وجود داشته باشد، افراد بدون برنامه‌ریزی وارد شهرهای بزرگ می‌شوند که متقابل آن بی‌کاری، حاشیه‌نشینی، اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی افزایش پیدا می‌کند، حتی انواع بیماری‌ها گسترش پیدا می‌کند، مدیریت مهاجرت در کشور سال‌های سال است که مختوم مانده است».


خشکی بیشتر برای مناطق شرقی، مرکزی و جنوبی کشور
سروش طالبی، پژوهشگر حوزه آب، با اشاره به اینکه هیچ‌جای کشور نیست که درگیر مسائل کمبود آب نباشد، بیان می‌کند: همه‌جای کشور به‌دلیل توسعه‌هایی که بیشتر از ظرفیت ممکن بوده، دچار کم‌آبی شده و در این سال‌های خشک عواقب آن را می‌بینیم، استان‌هایی که سابق بر این به‌عنوان منطقه‌های پرآب می‌شناختیم مثل گیلان و خوزستان که رودخانه‌های کرخه، کارون و سفیدرود را دارند، الان درگیر خشک‌سالی هستند، یکی از عواقب خشک‌سالی مهاجرت‌هایی است که اتفاق می‌افتد، در کنارش سرمایه‌گذاری‌های خرد و کلانی که از بین می‌رود، مثل زمینی کشاورزی که امکان دارد نسل به نسل به دست یک کشاورز رسیده باشد یا کارخانه‌ای که الان برای تهیه آبش دچار مشکل شده باشد، همچنین شهر و روستاهایی که برای آنها سرمایه‌گذاری شده و زیرساختی به وجود آمده ولی با مهاجرت‌های پی‌در‌پی از بین خواهد رفت، همچنین هرچه جلوتر برویم، تأمین آب گران‌تر می‌شود و این مستقیم بر هزینه اقتصاد و زندگی مؤثر است.

وی ادامه می‌دهد: با توجه به اینکه اقتصاد اکثر روستاهای کشور بر پایه کشاورزی و دامداری است که منابع طبیعی، به‌ویژه آب جواب‌گوی این رشد جمعیتی طبیعی روستاها نبوده و نیست، بر همین اساس مهاجرت‌هایی صورت می‌گیرد، نمونه این را در جاهای خشک‌تر می‌توان دید که اتفاق می‌افتد، مثلا جایی مثل سیستان‌وبلوچستان که بحث مهاجرتش خیلی داغ و جدی است.

همچنین اخیرا مطالعه‌ای از رودخانه کر در شمال استان فارس انجام دادم که مهاجرت‌های روستایی از پایین‌دست این رودخانه، منطقه پربار که تقریبا ۱۵ تا ۲۰ سال بود که آب کافی به آن می‌رسید، خیلی جدی اتفاق می‌افتد و جمعیت آن منطقه نصف شده، ولی در شهرها و مناطق بالادست که رشد جمعیتش را می‌بینیم، رشد خیلی زیاد است.

این پژوهشگر حوزه آب در پاسخ به اینکه چقدر زمان نیاز است تا اصلاح شرایط اتفاق بیفتد، اضافه می‌کند: این موضوع دارای پارامترهای مختلفی است؛ بنابراین بستگی دارد که روی چه مسئله‌ای تمرکز می‌کنیم؛ اما مسئله‌ای که باید بی‌برو‌برگرد به آن توجه شود، نقشی است که آب در اقتصاد کشور دارد؛ به‌ویژه اقتصاد روستایی و باید این موضوع باز‌تعریف شود. حال چه خودمان بخواهیم و به‌صورت فعالانه و آگاهانه به سمتش برویم یا اینکه خودمان هم نپذیریم و به ما تحمیل شود؛ همان‌طور که در خیلی از مناطق آب نیست و کشاورزان ناچار هستند به سمت‌وسوی دیگری بروند؛ بنابراین این یک اصلاح قطعی است که باید به آن فکر کرد و انجامش داد. همان‌طور که می‌دانید به‌طور کلی مناطق شرقی، مرکزی و جنوبی کشور بیشتر نسبت به غرب و شمال غرب و شمال درگیر کم‌آبی هستند و اینها قابل تفکیک است.

تفکیک مفیدی که می‌توان انجام داد، در رابطه با آب‌های سطحی و زیرزمینی است که آب‌های زیرزمینی یک ذخیره‌‌گاه زیر‌زمین بوده و از آن برداشته می‌شده؛ اما با افت آبخوان‌ها این میزان برداشت آب خیلی به صورت تدریجی کم و کمتر شده و جامعه‌ای که از آن بهره‌برداری می‌کرده، خیلی آرام‌آرام با این مواجه شده و امکان دارد در یک‌سری از جاها این تدریجی‌بودن کمک کرده باشد تا بتوان استراتژی‌های جدیدی برای زندگی را درپی داشته باشد؛ اگرچه وضعیت بهره‌برداری و دسترسی به آب در خیلی از این جاهایی که وابسته به آب‌های زیرزمینی است، بسیار فاجعه‌بار است و محدود شده، اما ممکن است همین موضوع سر‌و‌صدایی نداشته باشد و نمودی از آن را نبینید؛ ولی بحران‌هایی که از دلش تظاهرات و تجمعات اعتراضی بیرون می‌آید، مثل خشکی کارون و کرخه، تا حدود زیادی تحت تأثیر نوسانات آب‌و‌هوایی است.

یک سال که آب بارندگی زیاد باشد، آب رودخانه زیاد می‌شود؛ ولی سال دیگر که بارنگی کم می‌شود، آب رودخانه هم کم می‌شود و تعارضات خیلی رو و جدی می‌شود؛ بنابراین بسته به اینکه با چه لنزی نگاه کنیم و به چه شاخص‌هایی اشاره کنیم، این پرسش متفاوت خواهد شد، موضوع این است که جاهایی محدودیت جدی برای آب شرب وجود دارد و جاهای دیگر مسئله بیشتر محدود به آب کشاورزی است که باید به هر دو توجه شود.


خشک‌سالی باعث مهاجرت و مهاجرت عامل فقر
شهلا کاظمی‌پور، جمعیت‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، ضمن اشاره به تبعات خشک‌سالی بر جامعه، می‌گوید: همان‌طور که می‌دانید خشک‌سالی و کم‌آبی می‌تواند یکی از عوامل مهاجرت افراد باشد که از قدیم هم یکی از دلایل جابه‌جایی‌ها بوده است. عمدتا مهاجرت‌ها از روستا به شهر بوده که بخشی از آن به دلیل تعدیل نیرو و دلیل دیگر نبود آب برای زمین کشاورزی بوده، وقتی زمین کشاورزی باشد؛ اما کشاورز آبی برای کشت و برداشت نداشته باشد، به تبع آن زندگی‌اش در خطر می‌افتد و مهاجرت می‌کند که این یک موضوع بدیهی است، حال طی سال‌های اخیر کم‌آبی و خشک‌سالی در ایران بیشتر شده که پیش‌بینی می‌شود مهاجرت‌ هم افزایش پیدا کند؛ بنابراین طبیعی است که وقتی مهاجرت به دلیل عوامل دافعه مبدأ مثل زلزله، جنگ و خشک‌سالی وجود داشته باشد، افراد بدون برنامه‌ریزی وارد شهرهای بزرگ می‌شوند که متقابل آن بی‌کاری، حاشیه‌نشینی، اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی افزایش پیدا می‌کند، حتی انواع بیماری‌ها گسترش پیدا می‌کند.

موضوع دیگر این است که یک خانواده در مبدأ معمولا قوم و خویش دارند تا در بحران کمک‌حال هم باشند؛ اما بعد از مهاجرت و حضور در شهرهای بزرگ از اقوام خود دور هستند، امکان دارد برای سیر‌کردن شکم خود دست به هر کاری بزنند که اینها همه منجر به ایجاد آسیب‌های مختلفی خواهد شد. حتی اگر از استانی به استان دیگر بروند، امکان دارد به‌دلیل قومیت و زبان متفاوت اختلاف‌های قومیتی به وجود بیاید، مثلا گروهی که ساکن در منطقه هستند، متوجه شوند با ورود مهاجرها اقتصادشان به هم خورده و میزان اشتغال پایین آمده که همین باعث برخورد اقوام با یکدیگر است.

او ادامه می‌دهد: بنابراین تمام این مسائل به برنامه‌ریزی نیاز دارد، با توجه به اینکه ما می‌بینیم دچار کم‌آبی هستیم که طبق نظر متخصصان بخشی از آن ناشی از سوءمدیریت‌ها است؛ چون در کشورهای دیگر کنترل خوبی بر آب‌های زیر‌زمینی خود داشتند، پس در کل باید یک برنامه‌ریزی در نظر داشت که تا حد امکان افراد در محل زندگی خودشان بمانند؛ ولی اگر این امکان وجود نداشت، راه دیگر این است که تغییر کاربری دهیم؛ مثلا کمتر محصولات آب‌بر کشت کنیم یا اقتصاد کشاورزی را به سمت صنعتی سوق دهیم و صنایع دستی ایجاد کنیم تا افراد در محل زندگی خودشان کار داشته باشند؛ ولی اگر بنا بود تا مهاجرت کنند، باید به مناطق از قبل تعیین‌شده بروند و نه اینکه هر‌کس به هر کجا که خودش خواست، مهاجرت کند.

دقیقا باید مناطقی را که به نیروی کار نیاز دارد، بررسی کرد یا جمعیت را در یک نقطه متمرکز کرد و آنجا برای ایجاد اشتغال کارخانه‌ای احداث کرد. این جمعیت‌شناس اضافه می‌کند: مدیریت مهاجرت در کشور سال‌های سال است که مختوم مانده و خشک‌سالی خودش را نشان می‌دهد. از قبل انقلاب و بعد از انقلاب ما برای جامعه هیچ نوع مدیریت مهاجرتی نداشتیم و خیلی از این مشکلات که در شهرهای بزرگ و کلان‌شهرها مشاهده می‌کنیم، ناشی از مهاجرت‌های بی‌رویه در این سال‌هاست که از روستاهای کوچک به شهرهای بزرگ نقل‌مکان کردند.

البته افراد مقصر نیستند؛ زیرا آنها برای رفاه بیشتر به جای دیگر مهاجرت می‌کنند. ولی زمانی که این تغییر مکان بدون مدیریت باشد، افراد با مشکلاتی بیشتر از آنچه در مبدأ داشتند، مواجه خواهند شد.‌ سید‌جواد میری‌مینق، جامعه‌شناس و دانشیار جامعه‌شناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با نگاه فلسفی به افزایش روز‌افزون مشکلات زیست‌محیطی می‌گوید: توجه داشته باشید که هر پدیده انسانی تفسیر‌پذیر است و می‌تواند از ابعاد گوناگون مورد بررسی، مطالعه و نقد قرار گیرد.

ولی یک موضوع این است که اتفاقات پیش‌آمده در اصفهان و دیگر مناطق درگیر خشک‌سالی همچون تالاب‌ها و دریاچه ارومیه، کم‌آبی خوزستان، سیستان‌و‌بلوچستان و حتی مناطق پر‌آب ایران که الان دچار کم‌آبی شدند و دارای مشکلات عدیده هستند، ذیل یک مفهوم قرار می‌گیرند، اما اگر یک چارچوب نظری جامع نداشته باشیم از هر منظری می‌توان این موضوع را طرح کرد؛ برای مثال، از نگاه سیاسی، اجتماعی، قومی و اقتصادی که اینها باید از جهاتی که به هم مرتبط است، مدیریت بحران شوند تا بحران فوران نکند و تبدیل به آتشفشان شود.

وی ادامه می‌دهد: اما نقطه عزیمت و ورود به بحث این است که آیا این‌گونه صورت‌بندی‌ها می‌توانند مسائل بنیادینی را که جامعه امروز ایران با آن مواجه و حتی به شکل فلسفی‌تر بشر در جهان با آن روبه‌رو است، با مسائل اقتصادی، امنیتی و قومیتی پاسخ دهد یا با یک موضوع بنیادی‌تر روبه‌رو هستیم؟ توجه کنید که اگر فقط با خشکی دریاچه ارومیه روبه‌رو بودیم، می‌گفتیم اتفاق نادری است و محاسبه درستی در تخصیص منابع آبی نکرده‌ایم و حالا دچار مشکل شده‌ایم؛ ولی وقتی با کل مسائل آب و خاک که ذیل مفهوم اکوسیستم قرار داد دچار مشکل می‌شویم، ماجرا شکل دیگری می‌گیرد. شرایط زیست‌محیطی گذشته با شرایط حال حاضر متفاوت است؛ از میزان بارش برفی که داشتیم تا پوشش برف کوه‌ها که تا بهار ادامه داشت؛ در‌صورتی‌که امروز به‌جای مشکل تردد به دلیل بارش سنگین برف، با مشکل هوا و آلودگی‌های طولانی‌مدت روبه‌رو هستیم.

پس باید با مفهومی کار کنیم که مسائل امنیتی، سیاسی، اقتصادی و قومی را در زیر خود جای دهد. تقلیل به این مسائل آیا نقشه راهی به ما خواهد داد؟ در این شرایط اساسا صورت‌مسئله درست طرح نشده و ما اینجا با یک مسئله روبه‌رو هستیم که چگونه می‌توان چالش‌های انسان امروز را مورد بحث و گفت‌وگو قرار داد؟ به نظر مشکلی که امروز ایران و به شکل کلان جهان با آن مواجه است، از نگاه اریک فروم ذیل دو مفهوم شیء‌وارانه و وجودوارانه قرار دارد؛ شیء‌وارگی یک مواجه مرده با طبیعت دارد، اما مواجهه وجودوارگی براساس شیء‌وارگی نیست، بلکه بر اساس سوژه‌وارگی است؛ یعنی با تمامی اشکال مختلف هستی به‌جای اینکه به دنبال تسلط و چیرگی باشد، به دنبال رابطه‌ای با شیء است که در آن شکوفایی، خلاقیت زیبایی و حقیقت باشد که در آن کمال هم وجود دارد.

میری به زبان ساده‌تر ادامه می‌دهد: مثلا شما فردی را در ۵۰ سال گذشته یکی از شهرهای کشور مثل تهران در نظر بگیرید؛ شهری که اطرافش پر از باغ با درختان میوه بوده و انسان همان روز با نگاه‌کردن به طبیعت از شرایط لذت می‌برد، اما سنخ دیگری از انسان خلق شد که نوع نگاهش به طبیعت و درخت و باغ متفاوت شده است و با ساخت ساختمان در آن فضا و سرمایه‌گذاری در بانک‌ها ارتباط بیشتری برقرار می‌کند، چون وقتی چیزی را زنده باشد، نمی‌تواند درک کند؛ مثلا ساده‌ترین اتفاق مثل آواز قناری و طوطی را نمی‌فهمد، اما پول و سرمایه کلان را خوب می‌فهمد که در آن تسلط طبیعت وجود دارد؛ در‌صورتی‌که در وجود‌وارگی هیچ تسلطی بر طبیعت وجود ندارد.

بنابراین ریشه مشکلات و مسائل امروز ما فقط مسئله ایران نیست، بلکه موضوع انسان امروزی و نوع مواجهه ‌او با اکوسیستم استس؛ چون قصدش تسلط به اکوسیستم است تا بر آن چیره شود، به هر کجا که ورود پیدا می‌کند آن را نابود می‌کند، تالاب و دریاچه را نابود می‌کند، اقیانوس‌ها را آلوده می‌کند، شهرها را ویران می‌کند و اکوسیستم را به هم می‌ریزد؛ چون نوع مواجهه شی‌وارگی دارد. موضوع پیچیده‌ایی که نباید به مسائلی که گفتم تقلیل داده شود؛ چون در این صورت اصلا صورت‌مسئله فهمیده نشده است. پس انسان دیروز به دنبال تغییر طبیعت نبود، بلکه می‌خواست طبیعت را بشناسد تا جای خود را در آن پیدا کند و اینکه در آن نظم جایی برای خود ایجاد کند، اما انسان امروز به دنبال تسلط و چیرگی بر طبیعت است که منجر به مشکلات اکوسیستمی شده است.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو