۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی

۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی


منبع: گیمفا

4

1402/2/4

02:50


«چه چیزی موجب شده که شما امروز به نمایشگاه هنر بیایید؟» سوالی است که نگهبان درب ورودی از شما می‌پرسد. خب البته که جواب واضح است: «برای دیدن نقاشی های مینیاتوری آمده‌ام.» اما آیا واقعا قصد خود را فقط همین می‌دانید و تمام!؟ پس خندیدن و آه کشیدن های بعد از دیدن چه می‌شود؟ این […]

۳ نوع ایدئولوژی و نگاه متفاوت نسبت به بازی‌های ویدیویی

«چه چیزی موجب شده که شما امروز به نمایشگاه هنر بیایید؟» سوالی است که نگهبان درب ورودی از شما می‌پرسد. خب البته که جواب واضح است: «برای دیدن نقاشی های مینیاتوری آمده‌ام.» اما آیا واقعا قصد خود را فقط همین می‌دانید و تمام!؟ پس خندیدن و آه کشیدن های بعد از دیدن چه می‌شود؟ این غیرممکن است! وقتی شما به سراغ تماشای یک نقاشی می‌روید، قطعا هدفی را بالاتر از دیدن در ذهن دارید. می‌خواهید با دنیای جدیدی ارتباط برقرار کنید یا احساسات مصور یک شخص متفاوت از خودتان را ببینید؛ می‌خواهید به کمک ایدئولوژی های خود آن‌ها را درک کنید؛ می‌خواهید تا …

امکان ندارد کسی محض رضای خدا، فقط به خاطر دیدن برود. وگرنه چه فرقی دارد با آن دیواری که یک جهان زیبایی از جلویش عبور می‌کنند و او بدون هیچ واکنشی هنوز دیوار بی‌احساس و بی‌درک است؛ اصلا انگار زنده نیست! آخر ما با دیوار فرق داریم. هنر و زیبایی را درک می‌کنیم؛ چه با آگاهی‌مان باشد و چه ناخودآگاه. البته هنر و زیبایی هنر تنها مختص نقاشی، موسیقی و مجسمه و … نیست.

بازی‌های ویدیویی نیز مجموعه‌ای از هنر های مختلف هستند که با هم ترکیب یا مخلوط شده‌اند. افزون بر این‌ها، بازی حتی به خودی خود نیز نوعی هنر به حساب می‌آید. ضمن اینکه افراد زیادی بازی‌های ویدیویی را هنر هشتم می‌دانند. بنابراین، پشت هر بازی ویدیویی مثل هر نقاشی دیگری احساسات، عواطف و پیام های گوناگونی خوابیده‌اند و در این بوم نقاشی پر جنب و جوش، امکان ندارد کسی بازی را تنها برای بازی بودنش بازی کند؛ وگرنه چه فرقی با آن دیوار بی‌درکی دارد که فقط به خاطر دیوار بودنش ایستاده و وظیفه دیگری در قبال ما ندارد. احساسات نو، کشف های جدید و هزاران مورد دیگر عامل کشش به سمت بازی های ویدیویی هستند. آمده‌ایم که بیاموزیم؛ نه فقط مثل دیوار نقش بیخود بازی کنیم و بعد هم در افق محو شویم.

ایدئولوژی چیست؟

God of War Ragnarok | 3 ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده

افراد ایدئولوژی‌های متفاوتی نسبت به بازی‌های ویدیویی مختلف دارند

واژه ایدئولوژی (ideology) ترکیبی است از نظر و ایده (idea) و پسوندی به معنای شناخت یا مطالعه (-logy)؛ بنابراین معنای ظاهری این کلمه می‌شود: «شناخت یا مطالعه نظر و ایده». اما در حالت کلی، ایدئولوژی دسته‌ای از باورهایی است که بر چگونگی رفتار شما تاثیر می‌گذارند. تعریف دیگر آن بینش یا مرام است که به نوع معنوی دیدن (نظر و ایده) برمی‌گردد. پس اگر که از فردی در نمایشگاه هنر شنیدید: «حدود ده‌ عدد نقاشی دیدم که ایدئولوژی آنها وهم‌گرایی بود»، دیگر می‌فهمید که منظورش این است: «حدود ده‌تا نقاشی دیدم که نظر و ایده‌اش بر اساس توهم و خیال بود».

خب حالا بیایید برگردیم به همان هنر هشتم مورد بحثمان. شاید پیش آمده باشد که شما با صحنه‌ای از God of War Ragnarök گریه کنید؛ اما دوست بغل دستتان بخندد و گریه‌ای نکند. «ببینم تو انگار حالت خوش نیست؛ چرا می‌خندی!؟» «برای اینکه خیلی مضحک بود!» این نشان‌دهنده گوناگونی و تفاوت ایدئولوژی‌ها در افراد مختلف است. پیام‌هایی که شما، دوستتان و من دریافت می‌کنیم، گاهی متفاوت و گاهی مشترکند. اما به هر وجه، یک سرشاخه واحد همیشه وجود خواهد داشت، هرچند که همان سرشاخه را نیز همه نمی‌بینند.

بنابراین برای یافتن آن سرشاخه واحد، فهم بهتر بازی‌ها و همچنین درک نظرات اطرافیان و دیگران، لازم است با ایدئولوژی‌ها حداقل آشنا بشویم و سعی کنیم که از هرکدام که جزء بهترین ها است، بهره ببریم؛ هدف ما نیز در اینجا همین است. با کمک یکدیگر می‌خواهیم به سه نوع ایدئولوژی و دیدگاه نسبت به بازی های ویدیویی اشاره کوتاهی کنیم تا بتوانیم با کمک آنها، به درک و شناخت بهتری از مفاهیم، احساسات و پیام های این آثار هنری برسیم. ابتدا به شکلی ساده با تنها یک مثال پیش می‌رویم و در انتها موارد مورد توجه بحث را بررسی کوتاهی می‌کنیم. این شما و این سه مرام آشنا:

نیک‌بینی (Optimism)

سیستم morality (اخلاق) را در Assassin’s Creed Odyssey درنظر بگیرید: «کشتن NPCها، دزدی و هر جرمی منجر به گذاشتن جایزه (Bounty) برای کشتن الکسیوس / کاسندرا می‌شود. این طور می‌شود که سربازهای حکومت یونان به دنبال آنها می‌گردند. دو راه حل داریم؛ یا پول بدهیم و خلاص شویم، یا جیره‌خورها را بکُشیم و راحت بگردیم.» همین حالا خودتان را جای یک فرد نیک‌بین قرار دهید. شما تنها و تنها حق دارید که نیمه پرلیوان را ببینید. خب شاید این یک معمای کودکانه یا پوچ و بی‌ارزش به نظرتان بیاید! ولیکن لطفا در ذهن خود، پیش از خواندن بند بعدی، پاسخ دهید؛ «من به شخصه چه مفاهیم مثبت و نیکی در سیستم morality این بازی پرفروش و جذاب یوبیسافت خلاق و مبتکر می‌بینم؟» (خواهشا در دل نگویید که یوبیسافت خلاق و مبتکر نیست، کجایش این بازی پرفروش بود و خیلی حوصله سربر است و پلو و چلو و چنان شما فعلا قرار است صرفا یک فرد نیک‌بین باشید).

Assassin’s Creed Odyssey | 3 ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده

گوشه پایین سمت راست میزان Bounty را مشخص می‌کند

ببینید، من خیلی خلاق نیستم! ولی شما هستید. پس گمان نکنید که دارم می‌گویم تنها جواب من صحیح است. شما مفاهیم بهتری را مسلما می‌بینید. ولی خودم به شخصه وقتی ذهنم را به جای یک فرد نیک‌بین قرار می‌دهم، درباره سیستم morality فقط همین را می‌بینم: «یوبیسافت یک سیستم خلاقانه و جالب را به‌وجود آورده که برای تشویق افراد به دوری از جرم و جنایت تکنیک جذابی به‌نظر می‌رسد. تحسین برانگیز و قابل ستایش است! هرچقدر جرم بیشتر، مجازات بیشتر. این هم به جلوگیری از افزایش کارهای خلاف کمک می‌کند.» دقت کنید که در جواب شما نکته منفی نباید وجود داشته باشد. اگر نمی‌دانید چطور نیک‌بین محض باشید، بند بعدی راه حلی برای شماست.

افراد نیک‌بین همیشه مفاهیم بهار و تابستان بازی‌ها را برای خود جدا می‌کنند و اعتقادی به پیام های پاییز و زمستان ندارند! حتی اگر باگ های بازی را هم نشانشان دهیم، حاضر به پذیرش نیستند. به عبارت دیگر، آنها نمی‌خواهند ببینند و بدانند. پس به شیوه‌ای افراطی فقط مطلوب های لذت‌بخش خود را ترجیح می‌دهند. مثلا جلوی طرفداران سفت و سخت فرنچایز A نمی‌توانید علیه بازی خاصی از A صحبت انتقادی کنید. شما صد نکته مثبت بگویید و پنج نکته منفی، از وجود آن پنج نکته ناراحت می‌شوند و دفاع می‌کنند؛ چون آنها ترجیح می‌دهند تنها نیمه پرلیوان را ببینند و ببینیم و هیچ نگاهی به نیمه خالی نمی‌اندازند. در حقیقت ما را به نوعی از بی‌خیالی و ساده لوحی دعوت می‌کنند: «بدون تفکر باش! اصلا هرچه دیدی و خوشت آمد، بپذیر! هرچه دیدی و خوشت نیامد، رد کن!»

شرور‌بینی (Pessimism)

دوباره قرار است با سیستم morality در بازی Assassin’s Creed Odyssey سر و کله بزنیم. اما این بار بایستی خود را به جای یک فرد شروربین قرار دهیم؛ درست صد و هشتاد درجه برخلاف نیک‌بینی. اینجا مطمئن باشید که کار به مراتب آسان‌تر از نیک‌بینی هست؛ چرا که انتقاد و کوبیدن، موارد سختی نیستند؛ در حالی که به به و چه چه کردن کاری دشوار به نظر می‌رسد. پس حالا لطفا پاسخ دهید؛ «من به شخصه چه مفاهیم منفی و شرّی در سیستم morality این بازی مسخره و به‌دردنخور یوبیسافت مزخرف می‌بینم؟» (افراطی باشید و تندروی کنید! تا می‌توانید انتقاد از خود بیرون بدهید).

The Last of Us 2 | سه ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده

شاید فعلا بی‌ربط باشد اما حتما در مقاله‌ای مرتبط با همین بحث به سراغش می‌رویم

اکنون که طوماری از مفاهیم منفی را در کاغذ ذهنتان نوشتید، در لحظه اول تشکر می‌کنم؛ چون تا اینجا با من همراهی کردید و در لحظه دوم، نظر منفی‌ام را می‌گویم: «این سیستم نه تنها پیام مثبتی ندارد، بلکه می‌گوید پول و قتل، دو عامل اساسی در نجات از کیفر جرم و جنایت است. پس هرچقدر هم شر باشی، با این دو همه چیز حل است. یک مفهوم بسیار فاسد و منحرف!» بدون شک پاسخ دادن به این یکی را خوب بلدیم! ولی با این وجود، بد نیست اشاره‌ای نیز به ایدئولوژی شروربینی داشته باشیم.

تلاش در نشان دادن مفاهیم مثبت به افراد شروربین بی‌فایده هست. هرچقدر هم یک بازی مفاهیم مثبت داشته باشد، آنها فقط به شکلی افراطی به دنبال مفاهیم منفی می‌گردند و نیمه خالی لیوان را می‌بینند. ترجیح می‌دهند مفاهیم مثبت را نبینند و ندانند و به در و دیوار و هر موردی گیر بدهند. اگر افراد نیک‌بینی و واقع‌بینی (realism) سعی در نشان دادن بهار داشته باشند، آنها به بعد از بهار (پاییز و زمستان) فقط نگاه می‌کنند. حتی ممکن است به آن دو دسته برچسب متعصب بزنند. تندروی بیش از حد، از ویژگی های دیگر شروربین ها است. دیده‌ایم افراد زیادی را که در نقد بازی همین گونه عمل می‌کنند و فقط منفی‌ها را به خورد خود و دیگران می‌دهند. پرداختن محض و مطلق به منفی‌ها و نگفتن مثبت‌ها، حتی اگر درست هم باشد، موجب رنجش و آزردگی مخاطب است. به طوری که مخاطبان نیز برچسب متعصب و تندرو را به چنین افرادی برمی‌گردانند.

واقع‌بینی (Realism)

واقع‌بینی، درواقع مرزی بین نیک‌بینی و شروربینی محسوب می‌شود. شاید بتوان نام دیگر آن را در زبان پارسی، میانه‌گرایی دانست. یکی از ایدئولوژی‌هایی که به دور از افراط و تعصب است. به دلیل اینکه فرد فقط نیمه پر یا خالی لیوان را نمی‌بیند؛ بلکه تمام لیوان یعنی از سر تا کف آن را نظاره می‌کند. در عین حالی که از مفاهیم مثبت خبر دارد، مفاهیم نامثبت را نیز درنظر می‌گیرد. به طور معمول (نه همیشه) چنین افرادی جزء Positive Reviews در پلتفرم هایی مثل استیم هستند. اما از نوع افراطی یا طعنه‌آمیز نیستند. هدف افراد واقع‌بین کمک و یادگیری می‌باشد؛ کمک به خود و دیگران در دریافت مفاهیم مثبت و جدا کردن مفاهیم نامثبت.

نظرات حق بینی در استیم | سه ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده

البته فراموش نکنیم که بحث ما حول جنبه معنوی و معنایی بازی های ویدیویی است و نه ظاهر | در این نظر مثبت استیم تنها به ظاهر بازی اکتفا شده

نوبت به این رسیده که خودتان را جای یک واقع‌بین قرار دهید و به عنوان یک میانه‌گرا، درباره سیستم morality در بازی Assassin’s Creed Odyssey صحبت کنید. چه خواهید گفت؟ این دیگر یک معمای ساده و کودکانه نیست. نیاز به تفکر دارد. بایستی در حرف خود ترازویی مستقر کنیم و مفاهیم مثبت و نامثبت را کنار یکدیگر بگنجانیم. اینجا دیگر خوبی‌ها را گفتن و بدی‌ها را نگفتن یا برعکس، از تعادل و عدالت به دور است و جایگاهی در ایدئولوژی واقع‌بینی ندارد. پس حالا لطفا پاسخ دهید؛ «من به شخصه چه مفاهیم مثبت و نامثبتی در سیستم morality بازی یوبیسافت می‌بینم؟».

پاسخ شخصی‌ام به سوال این طور است: «ما شاهد یک سیستم morality در این بازی هستیم که شباهت هایی با دیگر آثار شرکت های مختلف دارد. این سیستم برای تشویق افراد به دوری از جرم و جنایت است که با افزایش کار های خلاف بازیکن در دنیای بازی، میزان جایزه برای کشتن شخصیت اول و خطر دور او بیشتر می‌شود. در عین حال، بازیکن با دادن پول به عنوان جریمه یا کشتن فردی که او را تعقیب می‌کند، از این خطر نجات پیدا می‌کند و…» به نظر می‌رسد که باید به نوعی مثل ESRB باشیم و مفاهیم را به دور از احساسات طرفداری یا تنفر برای خودمان مطرح کنیم. به عبارت دیگر، اطمینان حاصل کنیم که عواطفی مثل جوزدگی یا بیزاری، مزاحم حق‌بینی ما نشوند.

کمی خارج از میدان | منِ خوب… منِ بد… منِ نسبی!

همیشه قرار نیست بازی های ویدیویی فقط به ما پیام های خاصی را تحویل بدهند. آخر گاهی علاوه بر تحویل دادن پیام های گوناگون، خود گیمر را مجبور به ساخت پیام می‌کنند! به شکلی که می‌بینیم این امر به عنوان عضوی اساسی در مکانیک‌های گیم پلی جا خوش می‌کند و راه گریزی هم نیست. اما چطور ممکن است؟

اینکه چگونه NPCها با شخصیت اصلی ما برخورد کنند، داستان بازی‌مان تراژدی باشد یا رمانتیک، دروغگو بشویم یا فداکار و … همه چنین مواردی را تجربه کرده‌ایم؛ تجربه هایی که در بازی های تعاملی بیشتر به چشم می‌خورند. از بازی‌های استودیوی Telltale گرفته تا فرنچایز Life is Strange. این مسائل هنگامی رخ می‌دهند که تعامل از سطح معمول بازی‌های ویدیویی بالاتر برود و گیمر بتواند در داستان و یا هسته بازی تغییراتی ایجاد نماید. تغییراتی که ما از هیچ کدامشان ساده نمی‌گذریم و حساس هستیم؛ حساسیتی بر سر انتخاب خوب یا بد. این می‌شود که ماجرای اصلی «منِ خوب… منِ بد… منِ نسبی!» بر میز بحث می‌افتد و اینجاست که ما می‌خواهیم پیام هایی را تولید کنیم؛ پیام هایی که حتی موجب خودشناسی می‌شوند و ایدئولوژی درون خودمان را بهتر از خودمان به ما نشان می‌دهند!

choices matter | سه ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده

حتی از دست دادن زمان در انتخاب یک گزینه از دیالوگ یا سکوت هم در هر موقعیت از این بازی‌ها معنایی دارد

مطمئن هستم افرادی را در میان مردم دیده‌اید که هیچ علاقه‌ای به ژانر FPS (تیراندازی اول شخص) ندارند. دلیلش هم واضح است: «تاثیر ایدئولوژی‌شان بر آنها موجب چنین واکنشی می‌شود.» یعنی این افراد نه تنها در دنیای واقعی، بلکه در بازی و مجازی هم از کشتن یا خون ریزی فجیع (Gore) دیدن بیزاری دارند. حالا چنین تاثیری را بیایید و در بازی های تعاملی در نظر بگیرید. در فضای بازی، نفر اول اصلا حاضر به دروغ نیست، نفر دوم از بی‌اخلاق بودن لذت می‌برد و نفر سوم همیشه از میان‌بر استفاده می‌کند و نفر چهارم … شاید به نظرتان این‌ها هیچ اهمیتی نداشته باشند و صرفا در دنیای بازی هستند، اما جالب است که همین اعمال به ظاهر ساده و در حد بازی، نشان دهنده ایدئولوژی های پنهان و عمیقی در درون ما هستند؛ پتانسیل‌هایی نهفته که تنها در موقعیت‌های خاص بروز پیدا می‌کنند.

همین موضوع به ظاهر پیش پاافتاده، می‌تواند یکی از دلایل وجود قرارداد بین شرکت سازنده بازی و مشتری باشد. از همان هایی که می‌گویند: «با استفاده از محصول ما، شما موافق موارد زیر هستید …»، یک سیستم آمارگیری در بازی های تعاملی وجود دارد که اتفاقا جزء بند های توافقی و اجباری قرارداد است؛ آمار هایی بسیار مهم که به شرکت های بازی‌سازی، مانند Quantic Dream، کمک می‌کند تا بتوانند به ایدئولوژی های پنهان (شخصیت) هر فرد پی ببرند. تکنیک های پنهانی که با وجودش می‌توانند در آینده، بازی هایی با توجه به ایدئولوژی‌های جامعه آماری مشتری‌هایشان بسازند؛ یعنی شناسایی منِ خوب، منِ بد و منِ نسبی پنهان (مجموعه‌ای از ایدئولوژی‌های متنوع).

البته توجه کنید که برخی بازی‌ها شما را در حالتی از تضاد و پارادوکس قرار می‌دهند و این قطعا دشواری بیشتری نسبت به خوب و بد نسبی (یا شاید حتی مطلق) بودن دارد. ضمن اینکه مقصود از تضاد در بازی های ویدیویی، امثال GTA و Bully و Red Dead Redemption هستند. بازی‌هایی که شما را در مقام انسانی نمونه و خوب در داستان قرار می‌دهند. اما در حقیقت شما در نقش یک خلاف‌کار هستید! بخواهم یک توضیح شخصی از چنین تجربه‌ای بدهم، به عنوان کسی که Bully را تا قسمتی پیش رفت و بعد رهایش کرد، در وجودم احساس دوگانگی می‌کردم. یک احساس غریبی بود و حس خوبی نداشتم. به این خاطر که از یک طرف باید شخصیت بدی می‌شدم و در برخی Questها مثلا زیر پای دانش آموزان بیچاره تیله ریختن را امری پسندیده می‌دیدم. از طرفی دیگر باید یک شخصیت خوب می‌شدم که قهرمان است و کمک های متعددی به افراد اطراف و درون مدرسه می‌کند؛ مثل کمک به یک پیرمرد نظامی بازنشسته که گوشه‌ای مخفی در حیاط مدرسه خانه دارد.

تفکر درباره بهترین ایدئولوژی | سه ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده

حالا عاقبت این همه خوندیم که تهش چیکار کنیم!؟

برگردیم پیش ایدئولوژی های خودمان…

بعد که به انتخاب‌های خود در بازی های تعاملی دقت و شناختی کلی از ایدئولوژی های پنهانتان پیدا کردید، به این سوال فکر کنیم: «آیا واقع‌بینی بهترین ایدئولوژی است؟» تقریبا جواب سوالمان خیر است. بهترین ایدئولوژی، ترکیب کردن بینش‌ها با هم است. اما چرا گفتیم تقریبا؟ چون تراز کردن پیام‌های دریافتی از معنویت بازی های ویدیویی، با این روش موثرتر است: «قرار دادن ایدئولوژی نیک‌بینی در کنار شروربینی؛ درنتیجه در ظاهر دوباره می‌رسیم به همان ایدئولوژی واقع‌بینی!» ولیکن نمی‌توانیم تنها بخش نتیجه مطلب را از این عبارت بگیریم و بگوییم پس فقط واقع‌بینی بهترین هست و بقیه هم غلطند. چرا که نیک و شرور را کنار هم دیدن، دو جزء جدایی ناپذیر در نگاه به واقعیت هستند.

اکنون که با کمک یکدیگر به پایان ماجرا رسیده‌ایم، پیشنهادی دارم. روی کاغذ یا در ذهن خود کمی وقت بگذارید و مثبت و منفی را روبه‌روی یکدیگر بچینید و به فرض مثال، ببینید «آیا واقعا این‌قدر که فلانی می‌گوید، مفاهیم معنوی و حتی ظاهری بازی فرنچایز A، نیک یا شرور یا … است؟» حتی اگر خواستید، برای فیلم‌ها، انیمه‌ها و انیمیشن‌ها و … هم می‌توانید از چنین ترفندی استفاده کنید. می‌دانم! شاید درآغاز به نظر وقت‌گیر برسد و به قول همیشگی آدم‌ها: «کی حال و حوصله‌اش را دارد؟» اما لااقل در وقت های بی‌خوابی و بیکاری، دنبال کردن این ماجرا شدنی است، نه!؟ امتحان کنید!

یک حقیقت تلخ: اول بحث نمی‌خواستم بگویم، چون به‌شدت در کشور ما این مورد را با شیوه‌ای غلط و بی‌اهمیت معرفی کرده‌اند. طوری که هرکسی اسمش را می‌شنود، حالش به هم‌می‌خورد و ادامه نمی‌دهد. ولیکن الان به نظرم به مقصد امنی رسیده‌ام و شما هم لطف داشتید و با من آمده‌اید. پس می‌گویم در دنیای دیجیتالی (از جمله بازی های ویدیویی)، درواقع اسم دیگر ترکیب ایدئولوژی های ذکر شده با هم چیزی نیست جز یک ترفند در: Media Literacy ! ممنونم از همراهی شما.

سه ایدئولوژی در ادراک معنوی بازی های ویدیویی به زبان بسیار ساده

نظر شما درباره ایدئولوژی‌ها چیست؟

آیا به نظر شما عمل ترکیب ایدئولوژی‌ها برای درک پیام های معنوی بازی اهمیتی دارد؟

به نظرتان چه ایدئولوژی‌های پنهانی در خود و حول بازی‌ها دارید؟

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو