استفاده از مولتیورس در فیلمها و سریالها در حال تبدیل شدن به یک کلیشه آزاردهنده و خستهکننده است.
مولتیورس یکی از کلماتی است که در سالهای اخیر در دنیای سینما ممکن است بارها آن را شنیده باشید. در حقیقت، مسئله جهانهای موازی، دنیاهای متفاوت و جهانهای چندگانه مسئله تازهای نیست و در گذشته در رسانههای مختلفی همچون کتابهای کمیک مطرح شده است. اما در سالهای اخیر، موضوع مولتیورس بسیار بزرگ شده و در آثار سینمایی و سریالی مختلفی به تصویر کشیده میشود.
استفاده بیش از اندازه از این ترفند سینمایی برای داستانسرایی چه در فیلم و چه در سریال، سبب شده تا این ترفند به یک کلیشه تبدیل شود و بیننده بیشتر و بیشتر با آن آشنا شود، به طوری که آن جذابیت اول را ندارد و به مسئلهای خستهکننده و کسلکننده تبدیل شده است. با این حال، قبل از هر چیزی باید با خود مسئله مولتیورس آشنا شد.
مولتیورس چیست؟
مولتیورس در دنیای سینما به معنای آن است که دو یا چند جهان به طور همزمان وجود دارند؛ این جهانها ممکن است شباهتهای زیادی به یکدیگر داشته باشند یا اینکه از تفاوتهای بزرگی بهره ببرند. در حقیقت، مولتیورس به معنای آن است که هر تصمیم یا عمل ما باعث ایجاد یک جهان تازه میشود و همین نیز باعث میشود تا مولتیورس بی حدومرز باشد. البته باید گفت که تعریف و ویژگیهای مولتیورس در آثار مختلف متفاوت است و نویسندگان تعاریف متفاوتی از این مسئله و با توجه به خط داستانی فیلم یا سریال خود دارند.
گسترش استفاده از ترفند مولتیورس
اگر با دقت به فیلمهای سالهای اخیر در دنیای سینما و بهخصوص پس از همهگیری کرونا نگاه کنید، متوجه میشوید که ترفند جدیدی در فیلمسازی شکل گرفته و این ترفند نیز مسئله مولتیورس است که در فیلمهای مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال، باید گفت که مسئله مولتیورس در دنیای سرگرمی چندان تازه نیست و در ژانر علمی تخیلی به دفعات مختلفی از این ایده استفاده شده است.
بهعنوان مثال، سریال فرینج (Fringe) از جمله سریالهایی است که در دهه ۲۰۰۰ میلادی به مسئله مولتیورس پرداخته و توانسته داستان خودش را حول این مسئله شکل بدهد. با این حال، موضوع مولتیورس تا همین چند سال اخیر آن قدر محبوب نبوده و در فیلمهای زیادی استفاده نمیشد اما در چند سال گذشته، فیلمهای بلاکباستری و بزرگ تمرکز خودشان را روی این ایده قرار دادهاند و داستان جهانهای چندگانه و موازی را بسیار گسترش دادهاند.
اثری که توانست ترفند مولتیورس را در دنیای سینما برجسته کند و آن را در بین مخاطبان به محبوبیت برساند، انیمیشن مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into the Spider-Verse) بود. با این حال، در ادامه آثار دیگری همچون مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست (Spider-Man: No Way Home)، فیلم دکتر استرنج در مولتیورس جنون (Doctor Strange in the Multiverse of Madness) و فیلم همه چیز همه جا به یکباره (Everything Everywhere All At Once) نیز در سالهای اخیر به روی پرده سینماها آمدند و به همین مسئله پرداختند.
همین نیز سبب شده تا مسئله مولتیورس به موضوع بسیار مهم و قابلتوجهی در دنیای سینمای امروزی تبدیل شود و توجه فیلمسازان و استودیوها را به خودش جلب کند. با این حال، باید گفت که استفاده بیش از حد از این ترفند سرانجام خوبی ندارد و نمیتواند برای دنیای سینما مفید باشد.
ظهور و رشد ژانر ابرقهرمانی در سالهای اخیر و همچنین در دهه ۲۰۱۰ میلادی، باعث شکلگیری ترفندهای بسیار زیادی در دنیای سینما شد که از جمله آنها میتوان به ساخت دنیاهای سینمایی، حضورهای کوتاه متعدد، صحنههای پسا تیتراژ، ارتباط دادن فیلمها به آثار بعدی و غیره شده بود و یکی دیگر از همین ترفندها نیز مولتیورس بود.
در حقیقت، مولتیورس کمک بسیار زیادی به فیلمهای ابرقهرمانی کرد تا بتوانند دنیاهای خودشان را گسترش بدهند. سفر در مولتیورس و بازدید از جهانهای مختلف و خطوط زمانی متفاوت باعث شده تا داستانهای متعدد و گستردهای در دنیاهای سینمایی مارول و دیسی شکل بگیرند و بتوانند این فرنچایزها را بیش از حد تصور گسترش بدهند.
انیمیشن «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» با استفاده از مسئله مولتیورس توانست کاراکترهای متعددی را از جهانهای مختلف برای مخاطبان معرفی کند و داستانهای جذابی را بازگو کند. اما نکته قابلتأمل درباره این اثر آن است که این انیمیشن اختصاصاً به موضوع مولتیورس نمیپردازد بلکه از این ترفند استفاده میکند تا داستان خودش را پیش ببرد.
با این حال، این اثر توانست با استفاده از ترفند مولتیورس به محبوبیت بسیار زیادی برسد، به طوری که ساخت دو دنباله از آن در دستور کار قرار گرفت؛ دنبالهای از آن تحت عنوان مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Across the Spider-Verse) در سال ۲۰۲۳ میلادی روی پرده سینماها اکران شد و دنباله دیگر آن نیز قرار است در سال ۲۰۲۴ میلادی اکران شود.
به دنبال محبوبیت این انیمیشن، سران استودیو مارول نیز تصمیم گرفتند تا از این مسئله در دنیای سینمایی خود استفاده کنند. سریال لوکی (Loki) که در سال ۲۰۲۱ میلادی از سرویس آنلاین دیزنی پلاس پخش شده بود، اولین اثر از دنیای سینمایی مارول به شمار میرود که به بررسی خطوط زمانی متفاوت و مسئله مولتیورس پرداخت.
سریال «لوکی» نهتنها توانست به شکلی جالبتوجه داستان شخصیت لوکی با بازی تام هیدلستون را ادامه بدهد بلکه به معرفی شخصیت شرور بزرگ بعدی دنیای سینمایی مارول یعنی شخصیت کانگ فاتح پرداخت و در عین حال توانست با بررسی جالب مسئله مولتیورس، به محبوبیت زیادی در بین مخاطبان دست پیدا کند و به یکی از بهترین سریالهای مارول تبدیل شود.
با این حال، این پایان راه استفاده از مسئله مولتیورس در آثار استودیو مارول نبود و فیلم مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست (Spider-Man: No Way Home) محصول سال ۲۰۲۱ میلادی نیز از همین مسئله بهره برد تا بتواند شخصیتهای شرور فیلمهای قبلی مرد عنکبوتی همچون گرین گابلین با بازی ویلم دفو را بازگرداند. این اثر همچنین دو مرد عنکبوتی دیگر یعنی توبی مگوایر و اندرو گارفیلد را در کنار تام هالند به تصویر کشید که باعث به وجد آمدن بینندهها شد.
به دنبال این اثر نیز فیلم «دکتر استرنج در مولتیورس جنون» به روی پرده سینماها آمد که در آن، دکتر استرنج به دنبال جلوگیری از نابودی مولتیورس به دست اسکارلت ویچ بود. این اثر نوید کاوش در میان مولتیورس را داده بود اما تنها به معرفی چند جهان متفاوت و همچنین گروه ایلومیناتی با حضور پروفسور ایکس با بازی پاتریک استوارت و ریچارد ریدز با بازی جان کرازینسکی بسنده کرد.
در حقیقت، فیلمهای ابرقهرمانی هیچ کدام آن طور که باید به بررسی مولتیورس و جهانهای موازی نمیپردازند بلکه از آن بهعنوان یک ابزار بهره میبرند تا بتوانند داستان خودشان را پیش ببرند. این ابزار به استودیوهای سازنده نیز کمک میکند تا بدون هیچ حد و مرزی، دنیاهای سینمایی خودشان را گسترش بدهند و حتی کاراکترهای مرده را نیز بار دیگر به تصویر بکشند.
استفاده بیش از حد از ترفند مولتیورس
همانطور که گفته شده بود، مولتیورس به ابزاری برای نویسندهها تبدیل شده تا بتوانند بهراحتی خط داستانی خودشان را جلو ببرند، آن هم بدون اینکه منطق زیادی در داستان استفاده کنند یا خواسته باشند توضیح زیادی بدهند. در حقیقت، استفاده از ترفند مولتیورس باید با ظرافت خاصی صورت بگیرد که در فیلمهای ابرقهرمانی دیده نمیشود و همین نیز سبب شده تا نواقص داستانی متعددی در آنها ظاهر شود.
در سالهای اخیر، استفاده از ترفند مولتیورس رشد قابلتوجهی داشته و آثار ابرقهرمانی زیادی به سراغ آن رفتند. این در حالی است که علاوه بر استودیو مارول، استودیو دیسی نیز به دنبال آن است تا با فیلم فلش (The Flash) دنیای سینمایی خودش را ریبوت کند و زمینه را برای شروع دنیای سینمایی جدید با حضور کاراکترهای تازه فراهم بیاورد.
فیلم «فلش» وعده حضور چندین نسخه از شخصیت اصلی داستان یعنی بری آلن و همچنین حضور مایکل کیتون و بن افلک در نقش بتمن را داده است. همین نیز سبب شده تا طرفداران جذب این اثر شوند اما باید گفت که استفاده بیش از اندازه از ترفند مولتیورس سبب شده تا بینندهها دیگر آن اشتیاق لازم را برای این آثار نداشته باشند و این فیلم دیسی نتواند عملکرد خوبی داشته باشد.
فراتر رفتن مولتیورس از ژانر ابرقهرمانی
در سالهای اخیر، اکثر فیلمهای ساخته شده بر محوریت مسئله مولتیورس، در ژانر ابرقهرمانی بودند یا ارتباطی با آن داشتند اما در این میان، فیلم «همه چیز همه جا به یکباره» این گونه نیست. این اثر که ترکیبی از ژانرهای اکشن، کمدی، درام و علمی تخیلی است، توانست با استفاده از همین ترفند مولتیورس، داستانی جذاب را به نمایش بگذارد و این ترفند را فرای ژانر ابرقهرمانی گسترش بدهد.
با اینکه میتوان گفت فیلم «همه چیز همه جا به یکباره» تا حدی اورریتد است و بیش از آنچه لازم است مورد ستایش قرار گرفته اما این به معنای آن نیست که این اثر ارزشی ندارد. در حقیقت، این اثر سینمایی فیلمی جذاب و تماشایی به شمار میرود که در میان تمام آثار حول محور مولتیورس، به بهترین شکل ممکن توانسته این مسئله را توضیح بدهد و از آن در راستای داستان خودش بهره بگیرد.
در حقیقت، فیلم «همه چیز همه جا به یکباره» بر خلاف بسیاری از آثار ابرقهرمانی که تنها از ترفند مولتیورس بهعنوان بهانهای برای رفع موانع داستانی یا اینکه فرصتی برای حضور کاراکترهای مرده یا حضور بازیگران مطرح استفاده میکنند، توانسته بهخوبی مسئله مولتیورس را توضیح بدهد و داستان خودش را روی این مسئله متمرکز کند.
فیلم «همه چیز همه جا به یکباره» همچنین از جهانهای چندگانه استفاده میکند تا آیندهها و سرنوشتهای متفاوت شخصیت اصلی خودش را نشان بدهد به طوری که این جهانهای موازی بازتابی از تصمیمات متفاوت شخصیت اصلی در زندگیاش است که باعث شده تا سرنوشت متفاوتی برای وی در دنیاهای مختلف رقم بخورد.
چرا ترفند مولتیورس جذاب نیست؟
میتوان گفت که عدم خلاقیت نویسندگان در استفاده از مولتیورس در خطوط داستانی سبب شده تا این آثار دیگر برای بینندهها جذاب نباشند. در حقیقت، نویسندگان مولتیورس را راهی ساده میدانند تا بتوانند فن سرویس را به داخل فیلم یا سریال اضافه کنند تا از این طریق توجه بینندههای بسیار بیشتری را به خود جلب کنند.
نویسندگان با استفاده از حضور کاراکترهای قدیمی همچنین سعی دارند تا حس نوستالژی را به اثر خود اضافه کنند تا از این طریق، بینندههای قدیمیتر نیز جذب این اثر شوند. همانند فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» که در آن، کاراکترهای مرد عنکبوتی و شخصیت شرور قدیمی حضور پیدا کردند.
همه این موارد در کنار هم بسیار جذاب و جالبتوجه به نظر میرسند اما وقتی که هیچ خلاقیتی در استفاده از این ابزارها وجود نداشته باشد، در آن صورت، این فیلمها به آثاری کلیشهای و غیر جذاب تبدیل میشوند که نمیتوانند توجه بینندهها را حفظ کنند.
سخن پایانی
مولتیورس توانسته فرصتهای بسیار زیاد و گستردهای را در اختیار استودیوها و فرنچایزهای بزرگ همچون دنیای سینمایی مارول و دیسی قرار بدهد تا بتوانند داستانهای خودشان را به شکلی بی حدومرز گسترش بدهند. با این حال، تا زمانی که این ترفند به شکلی خلاقانه و هوشمندانه در آثار مختلف به کار برده شود، میتواند جالبتوجه شود.
اما اگر از این ترفند تنها بهعنوان راهی ساده برای توسعه فرنچایز به شکلی غیرمنطقی استفاده شود، در آن صورت نمیتوان به آینده موضوع مولتیورس در دنیای سینما امید داشت چراکه همانند هر ترفند دیگری، در صورت عدم خلاقیت و توسعه منطقی، مولتیورس نیز به مسئلهای کلیشهای و غیر جذاب در دنیای سینما تبدیل میشود.
منبع: گیمفا