داستان کوتاه درباره محرم برای کودکان / داستان کودکانه درباره امام حسین

منبع: مینویسم

4

1402/4/31

11:20


در این مقاله می توانید داستان های کوتاه کودکانه درباره امام حسین و محرم را بخوانید تا کودکان شما با واقعه عاشورا بیشتر آشنا شوند.

داستان کوتاه درباره محرم برای کودکان / داستان کودکانه درباره امام حسین

امام حسین سومین امام شیعیان است که در شهر مدینه به دنیا آد و برای برقراری عدالت و صلح در جهان خودش و خانواده اش در ماه محرم در صحرایی به نام صحرای کربلا به شهادت رسیدند. در ادامه داستان های کوتاه کودکانه درباره محرم و امام حسین را می توانید بخوانید.

داستان های زیبا و کوتاه درباره امام حسین و محرم برای کودکان

داستان های کوتاه درباره امام حسین (ع) و محرم برای کودکان:

داستان پسری مهربان به نام حسین (داستان درباره محرم برای کودکان)

در روزگاران قدیم در کشوری به نام عربستان، پسری به دنیا آمد به نام حسین، او فرزند حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بود و از نسل پیامبر اسلام، حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌آمد.

در یکی از روزهای بسیار گرم شهر مدینه در کشور عربستان مردم تشنه و گرسنه بودند. امام حسین با دیدن حال و روز مردم بسیار نگران شد و به دنبال راه حلی برای کمک به آنها می‌ گشت. او به درگاه خداوند دعا می‌ کرد تا او به مردم کمک کند و مردم را از گرسنگی و تشنگی نجات دهد.

امام حسین سرش را برگرداند ئ دید که در کنارش یک کاسه‌ بزرگ پر از آب قرار دارد. حسین از این اتفاق بسیار خشنود شد در حالی که خودش بسیار تشنه بود به سراغ کودکان رفت و به همه آنها آب داد سپس باقیمانده آب را نیز به بین بقیه مردم تقسیم کرد.

مردم با دیدن این اقدام مهربانانه امام حسین، از او تشکر کردند. امام حسین، این اقدام را به خاطر رضای خداوند انجام داده بود تا دل بندگان خدا را حتی با کار کوچک بتواند شاد کند.

در این روزها و در ماه محرم مسلمانان به یاد این مهربانی هاو فداکاری های امام حسین (ع) می افتند و برای او سوگواری و عزاداری می کنند.

داستان فداکاری و شجاعت ( داستان درباره محرم برای کودکان)

خیلی سال ها پیش پسری مهربان در شهری به نام مدینه زندگی می‌کرد. او از خانواده‌ی مهربان پیامبر اسلام، حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود. حسین(ع) با داشتن قلبی پر از عشق، خوبی و صداقت، همه‌ی مردم را به خود جلب می‌کرد.

زمانی که امام حسین (ع) بزرگ تر شدند متوجه شدند که برخی از مردم در کشور به دنبال قدرت و ثروت هستند و به دلایل نادرستی، قصد دارند که او به قدرت نرسد، زیرا امام حسین تفاوتی بین ثروتمند و فقیر نمی گذاشت و با همه به یک شکل رفتار می کرد. حسین با دلی پر از ایمان و صبر، به این مردم پیشنهاد کرد که به جای جنگ و خونریزی، با حل مسئله صلح برقرار کنند و برای آرامش و انسانیت کنار هم بایستند.

اما متأسفانه، این مردم به دلیل طمع و بی‌اعتنایی به ارزش‌ های انسانیت، این پیشنهاد حسین (ع) را نپذیرفتند و در نهایت با کمک نیروهای نظامی به محاصره‌ی حسین و خانواده‌اش در کربلا در ماه محرم پرداختند.

در روز عاشورا، هنگامی که آفتاب آسمان را روشن کرده بود، امام حسین (علیه‌السلام) با دلی پر از عشق و ایمان، به همراه خانواده‌اش و اندیشه‌های نیک خود، در مقابل دشمنان مقاومت کردند. در این میان تعدادی از نیروهای دشمن از خشونت‌ها و ستم‌هایی که به آنها وارد می‌ شد، دلخور شدند و به آنها پیوستند تا در کنار آنها برای برقراری صلح ایستادگی کنند.

در این روز، حسین به همراه یاران وفادارش، در میدانی به نام کربلا با شرایط سختی روبرو شد. اما با ایثار و صبر و ایستادگی در برابر ستم به شهادت رسید.

امام حسین (علیه‌السلام) با دست‌های خالی و دل پر از عشق و صداقت، از این دنیا رفت. او نماد شجاعت، ایثار و صداقت برای همه‌ی مردمان بود. به این جهت، هر ساله در ماه محرم، مردم به یاد علم و عمل‌ نیکو امام حسین می‌ افتند و سعی می‌ کنند با محبت و صداقت، به ارزش‌های انسانی نزدیک‌ تر شوند و از شجاعت او الهام بگیرند.

داستان علی و معجزه عاشورا

علی پسر بچه ای شیطون بود که همیشه با کارهای اشتباه پدر و مادر و دوستانش را اذیت می کرد و سبب ناراحتی آنها میشد.

یک روز، هنگامی که ماه محرم در حال نزدیک شدن بود، دوستانش شروع به حرف‌ زدن در مورد عاشورا کردند. این موشوع علی را کنجکاو کرد و از بزرگترها خواست تا داستان عاشورا را به او بگویند.

بزرگترها با مهر و صداقت، داستان غم‌انگیز عاشورا را به علی گفتند:

“روز عاشورا، حسین (علیه‌السلام) به همراه خانواده‌اش و یاران وفادار، در کربلا بودند. اما نیروهای ظالم و ستمگر به خانواده‌اش حمله کردند و آنها را محاصره کردند. حسین (علیه‌السلام) با دلی پر از ایمان و ایثار، با دست‌های خالی و بدون ترس از ستم‌ها، در میدان جنگ ایستاد.”

علی با دلی پر از شجاعت، داستان را گوش می‌ داد و با علاقه منتظر بود تا ادامه داستان را بداند :

“در روز عاشورا، حسین (علیه‌السلام) با شجاعت و صداقت، از خانواده‌اش و یاران وفادارش خداحافظی کرد و با دست‌های خالی به میدان جنگ رفت. او در برابر ستم و ظلم، به شهادت رسید.

علی با شنیدن این داستان و مهربانی امام حسین گریه کرد. او فهمید که عاشورا یک روزی است که مردم به یاد شجاعت و ایثار امام حسین (علیه‌السلام) می‌ افتند و سعی می‌کنند با مهربانی و عدالت به همه‌ی موجودات احترام بگذارند.

هر زمانی که علی به یاد عاشورا می‌ افتاد سعی می‌ کرد با شجاعت، مهربانی و عدالت، به ارزش‌های انسانی نزدیک‌ تر شود. همیشه با لبخندی پر از مهربانی، با دوستان خود به ارتباط بر قرار می کرد و دیگر با رفتارهای اشتباه آنها را ناراحت نمیکرد. علی تصمیم گرفت مانند امام حسین و یارانش اخلاق نیکو و رفتاری درست داشته باشد.

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو