کوچه و خیابان ها و پارک ها بسیاری از مواقع مکان های رمانتیکی می شوند وقتی دو دلداده برای دیدار یکدیگر بی قرار می شوند، وقتی لحظه دیدار دو عاشق مشتاق را شاهد هستند. اگر خاطرات دلتنگ ها و عاشقان هجر دیده را بنگری، ردپای کوچه های تنگ و تاریکی را مشاهده می کنی که زیباترین گریه ها و اشک ها، لبخندها و دوست دارم ها را در خود جای داده اند. اشعار و متن های زیبایی در مورد کوچه با محتوای احساسی وجود دارند که می توانید از آنها برای کپشن، پروفایل و یا حتی ارسال پیامک و … بهره ببرید. در این مطلب آرگا مجموعه ای دوست داشتنی از کپشن درباره کوچه را با شما به اشتراک می گذارد.
کپشن درباره کوچه با محتوای احساسی و دلنشین
اگر از کاربران فعال شبکه های اجتماعی هستید، برای قراردادن یک پست مناسب با بازخورد خوب نیاز به کپشنی زیبا نیز دارید. با توجه به اهمیت کپشن بهتر است کپشنی زیبا و با محتوای جذاب و خواندنی بهره ببرید. از شما دعوت می کنیم تا برای مطالعه و استفاده از کپشن های متفاوت و دلنشین ما را تا انتهای مطلب همراهی کنید.
کپشن درباره کوچه زیبا و جذاب
جا مانده ام میان کوچه پس کوچه های این شهر
مشکل کوچک بودن چمدانت نبود، در دلت جا نمی شدم!
********
کوچه وقتی کوچه بود
که عبور تو بود
که سلام نگاه تو بود
کوچه وقتی کوچه بود
که باران بود
پرستو بود
هزار رویای بر زبان نیامده بود
وگرنه کوچه چه بود؟
جز راهی اندک،
با آدم هایی اندک …
********
بی تو مهتاب کجا؟
کوچه کجا؟
شعر کجا؟
بی تو …
از باقی این عمر گذشتم …
********
دلم یک کوچه می خواهد بی بن بست و بارانی نم نم
و یک خدا که کمی با همر راه برویم!
********
دیروز
عبور تو در کوچه ها وزید
و هنوز
دهان پنجره ها بازمانده است
********
اگر تو نبودی
این کوچه
با کدام بهانه بیدار می شد
و این شب
با کدام قصه می خوابید
********
کوچه باغ زلف سازد کوچه زنجیر را
هرکه دربار باشد نافه غماز عشق
*******
خرید ضایعات بهانه است، کوچه به کوچه شهر را می گردم بلکه تو را پیدا کنم
********
در کوچه گوهرست رفتارش
چون رشته سبکروی که هموارست
********
در فلاخن گذار دلها را
پس میفکن به کوچه دلدار
********
چندان گریم که کوچه ها گل گردد
نی روید و ناله های زار آید ازو
********
سالهاست
در کوچه ای که به تو
ختم می شود
قدم می زنم
همنشین فصل ها
شده ام
*********
کوچه ای بود، پر از غربت و تنهایی شب
سرد و بی روح، ز آهنگ تماشایی شب
عمق چشمان من از حادثه بی تاب شده
باز هم پای دلم رته غزل خوانی شب
آن شب تیره و تار بی تو دلم تنها بود
شدم آن شب به خدا عاشق سودایی شب
حالتی از غم و اندوه به دلم خیمه زده
سرد بود کوچه و آن دختر ترسایی شب
ترس از غرق گناهی که به او می نگرید
در سکوت شب و من در پی شیدایی شب
********
برای گم شدن همیشه نباید توی کوچه پس کوچه های غربت باشی!
گاهی وقت ها توی اتاق خودت، تک تک خاطراتت گم میشی
اون وقت باید خیلی به عقب برگردی تا خودت رو پیدا کنی …
خیلی ….
*********
لنگ لنگان
سوزان و لرزان
به نیستان ببرد
زان صنع بی تصنع از نی ساقی بخوانم و بخوانم تا که صمع این فلک را کر کنم؛
من بسان خویش بودم
چون خرابت گشتم و بی خویش گشتم
حال به کیشت بازی بازار می بینم ز چشمت گریه های زار می بینم
به رویت عاشقی بر دار می بینم
ز مویت پیچش اغیار می بینم
فقط چندی تو را بی خویش در خواب
در پندار می بینم
در فراقت می نمی رویم
بی فروغت ره نمی پویم
در فقانت نوش و لعل و لیلی دیگر نمی جویم
مبادا باده ها بر باد دهند عشق تو را
مسخم کنند
تا روزی از روزها
که روز دیگری نیست در پیش
گنج پنهان کنند مرا
*********
تنها نگران این بودم
که به جستحوی تو
در دورترین کوچه دنیا
به خانه ات برسم
و تو به جستجویم رفته باشی!
چه غمبار
وقتی نمی دانی
گم کرده ای
یا
گم شده ای؟
*********
گفتی از کدام کوچه میایی!
سر هر کوچه بن بست
که نبضش چون کبوتر می زند
سر کوچه که بایستی
ته کوچه پنجره ای پیداست
که از آن نور سپیدی می تابد
پنجره با تپش ثانیه ها می خواند
کاش با دل و جان گوش دهی
خواهی فهمید چر
دلتنگی خود را
با گریه به باد می گوید …؟!
*********
می شود در دل این کوچه کمی ناز کنی
گره محکم آن روسری ات را یه کمی باز کنی
********
فراموشت کرده ام
مثل کودکی که
میان کوچه پس کوچه های شهر
آواره است
و راه خانه اش را
گم کرده است!
**********
اگر به خانه من آمدی
برای من
ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
*********
وقتی از شوق به موهای تو افتاده نسیم
دست در دست تو هر کوچه دویدن دارد
*********
اگر آمدی
به دلت بد راه نده
شهر همان شهر است
کوچه همان کوچه
خانه همان خانه
فقط من کمی مرده ام …!
*********
فکرش را بکن
چه مرگ قشنگی می تواند باشد!
تو از کوچه مرا صدا بزنی
و من از شدت شوق
در و پنجره را با هم قاطی می کنم!!
********
نه از کلاغ می ترسم
نه از پاسبان
تمام کوچه های دنیا را بن بست می کنم
وقتی که دلم برایت تنگ می شود
**********
وقتی که تمام مردم شهر
به خواب می روند
من در کوچه ها
تو را قدم می زنم
**********
در سرزمین من
هیچ کوچه ای
به نام هیچ زنی نیست
و هیچ خیابانی …
**********
نیمی از جهانم برای تو
نیمی برای گنجشک ها
نیمی از دوست داشتنم برای تو
نیمی برای باد
تا کوچه ها را بگردد!
*********
ای کاش حواست نباشد
از خانه بیرون بزنی
من به کوچه بیایم و
به باران فکر کنم
و تو روزنامه ات را
روی سرت بگیری
من تمام کوچه را بدوم
و کمی چتر
تعارفت کنم
حتما مسیرمان یکی ست
حالا که مقصد تویی
*********
من قولِ تو را به تمام شهر داده بودم
به تمام کوچههای بن بست
به تمام سنگفرش های خیس
به تمام چترهای بسته
به تمام کافه های دنج
********
زیر پنجره اتاقم
مرا ببوس را می خواند
آواز پ خوان کوچه های شب
می بوسمت
و طرح لب هایم می ماند
روی غبار سرد شیشه
*********
ای که در کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر می شکند دیوارش
*********
خواستم تا نظری بنگرم و بازآیم
گفت از این کوچه ما راه به در می نرود
*********
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
********
استخوانم سرمه شد از کوچه گردی های حرص
خانه دار گوشه چشم قناعت کن مرا
*********
چه کند کوچه و بازار به دیوانه ما؟
دامن دشت جنون سینه تنگ است اینجا
در این مطلب شما عزیزان را مجموعه ای زیبا و احساسی از کپشن درباره کوچه آشنا کردیم، امیدواریم مورد توجه تان واقع شده باشد. همچنین اگر علاقه مند به مطالعه کپشن درمورد باران و کپشن درباره چتر و کپشن درباره آسمان هستید به لینک ها مراجعه نمایید.
