این بدبخت تابحال از همه اتهام هایی که بهش میزنن مبرا شده اما قبل از همه بازیگران مطرح هالیوود پرونده اش رو پیچیدن و فرستادنش خونه. الان که یکی یکی داره از اتهامات مبرا میشه، هیچکس نیست که ازش بپرسه:« داداش حالت خوبه؟ میخوای عذرخواهی کنیم؟ میخوای برگردی سینما؟»
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « آش نخورده و دهن سوخته! » می نامیم، لوح زرینی را به ایشان تقدیم می کنیم که همون اول کار اومد گفت آقا من کسی رو انگولک نکردم و هرکاری هم کردم با رضایت طرفین بوده اما همه گفتن:« نه تو خود جنسی و باید مجازات بشی»! نتیجه این افراطی گری رو می توانید الان در وضعیت این بنده خدا ببینید!
پیگیر ماجرا که شدیم طرف ایرانی گفت که این کار غیرقانونیه و فلان و بسانه و طرف ترک باید پاسخگو باشه.
آقا چند روز که گذشت طرف ترک هم به حرف اومد و گفت:« آقا چی میگی شما.. اومدی اینجا با گروهت خوردی خوابیدی و هرچی پولم بود گرفتی فرستادی آمریکا بعدشم برگشتی ایران نه میگی فیلم رو کی اکران میکنی نه میگی نتیجه این همه بریز و بپاش چی شد... بعد میای میگی مشکل از سمت ماست؟! ما اینجا پولمونو از سر راه نیاوردیم که، الانم امتیازشو فروختیم به ماهواره که پخش کنه و خیلی هم حرف بزنید یه سری اسناد و اینا رو می کنیم! »
هیچی دیگه، ما هم اینجا به دلیل آنچه که « مهم فیلم ساختن است نه اکران! » می نامیم، تمشک زرینی را به سینمای ایران تقدیم می کنیم که سال هاست رویه اش در همین داخل هم به همین شکل است اما حالا که رفته یه فیلم بین المللی ساخته، فهمیده که نمیشه با فرمول داخلی فیلم ساخت و نتیجه اش شده این. آقا بمونید تو ایران همین جا فیلمتونو بسازید و اکرانشم دیگه ول کنید به امان خدا.. شما رو چه به همکاری بین المللی آخه!
ماجرا از این قراره که یه سری از سینماگرای داخلی بلند شدن رفتن به ملاقات رئیس قوه قضائیه و صحبت کردن درباره کار و آینده و اینا. تا اینجاش قضیه عادیه، اما بعد اینکه خبر این نشست منتشر شد، سرکار خانم فرشته طائرپور که در این جلسه حضور داشت اومد و گفت:« آقا کی به شما گفت خبر رو منتشر کنید که ما رفتیم ملاقات؟! الان یکی میاد میگه ما اهداف نمیدونم چی داشتیم رفتیم ملاقات! از رئیس قهوه قضائیه هم درخواست دارم که با انتشار دهندگان ملاقات ما برخورد کنه!»
والا ما هرچی بگیم از طنز ماجرا کاسته میشه! از این رو، به دلیل آنچه که « حال و روز سینمای ایران » می نامیم، تمشک زرینی را خیلی تر و تمیز و خوشگل تقدیم خانم طائرپور می کنیم و اگه اجازه بدن و بهشون بر نمی خوره بریم سراغ تمشک های بعدی مون!
ایشون در این استوری خطاب به تدوین گر مسابقه « شب های مافیا » که ظاهراً مصاحبه های او را از پشت صحنه حذف کرده بود نوشت:« آقا، این کثافت کاریا چیه می کنی ها؟ من ... تو اون سر تا پات ..من کلا ... تو اون .. اون ... کلا ... »
بابا نکنید از این کارا این چه وضعیه راه انداختید تو اینستاگرام آخه! کاری کردید وقتی فضای مجازی رو باز می کنیم این داره به اون میگه بزغاله، اونم به این میگه من از سال 1386 قبل میلاد مسیح تو این کار بودم پشمک خان، تو کجا بودی؟ این وضع سلبریتی مملکت مایه که یه ملتم نشستن اینارو نگاه میکنن یاد میگیرن ازشون!
بهرحال، ما اینجا به دلیل آنچه که « ادب را از که آموختی از سلبریتی های ایرانی! » می نامیم، تمشک زرینی را به سرکار خانم نفیسه روشن تقدیم می کنیم و امیدواریم که ایشون و باقی سلبریتی های ما که هر از گاهی در فضای مجازی گرد و خاک به پا میکنن بی خیال بشن و به قول ایشون، کمتر ب... به دیگران!
حسین لامعی در این خصوص گفت:« آقا امسال تو جشنواره کلا منتقدها یه نقد منفی منتشر نکردند و ماشالله هر پیج و اینستاگرامی رو که نگاه میکردی همه یک صدا می گفتند:« احسنت! » »
پوریا ذوالفقاری هم درباره پول گرفتن منتقدها گفت:« این رویه از دهه 90 شروع شد و الان میان فیلم می سازن و بعدش پول میدن که نقد مثبت بشه چون اگه نقد منفی بشه تاثیر بدی رو گرفتن سفارش بعدی شون داره! »
آقا وضع خیلی خرابه! یه زمانی نقد هم برای خودش حرمتی داشت مثل خیلی از چیزهای دیگه اما الان شما دو تا نقد هم نمی تونی از منتقدهای رسمی کشور بخونید.. همه ما با خوندن نقد و نگاه جدی به سینما وارد این کار شدیم اما همون جریان الان افتاده به اینکه کی چقدر میده براش نقد خوشگل بنویسم!
بهرحال، ما به دلیل آنچه که « نقد می نویسم برات مامان و ناز! » می نامیم، تمشک زرینی را به رسانه های عزیز وابسته به بدنه سینمای ایران تقدیم می کنیم که کلاً پولشون داره از همین مسخره بازیا در میاد و ولشون کنید « خون به پا می شود » رو با « پیشی میشی » مقایسه می کنند!
در هفته ای که گذشت، خانم گدوت اومدن و تو یه مصاحبه گفتن:« من بودم و کینگ خونه که گفتیم یکم بندازیم بالا لولِ لول بشیم.. بعدش که رو هوا بودیم، من با چاقو اشتباهی زدم نوک انگشتم رو قطع کردم و فریادم رفت هوا... کینگِ خونه که اومد، نوک انگشتم که دراومده بود رو دید و جیغ و داد زد و بعدش چندشش شد و انداختش تو سینک ظرفشویی! بعدش منم بهش گفتم:« آخه مرد! نوک انگشتو باید پیوند بزنم بعدش زرتی انداختیش تو سینک؟» هیچی دیگه آقا برات نگم دیگه، انگشتمون رفت و ما هم بعدش رفتیم بیمارستان و درمان رو شروع کردیم و هنوزم حس برنگشته به انگشتام! »
از این رو، به دلیل آنچه که « یک کینگ همیشه کینگ است! » می نامیم، یه تمشک زرین شیک و مجلسی رو تقدیم همسر محترم خانم گدوت می کنیم که احتمالاً خیلی لول بوده و انگشت رو دیده فکر کرده موش صحراییه و گند زده به خانم شگفت انگیز!
ذره بین
* شما می توانید گزینه های " لوح زرین بگیر یا تمشک بگیر" سینمایی یا تلویزیونی تان را به ما معرفی کنید تا آنها را در همین بخش معرفی کرده و جوایزشان را تقدیمشان کنیم!
این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد.
به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید
