اشعار مهربانی کردن؛ مجموعه شعر مهربانی و محبت کوتاه و بلند

منبع: روزانه

4

1402/5/13

18:34


در این بخش مجموعه اشعار مهربانی کردن (شعر مهربانی زیبا) و شعر محبت به صورت تک بیتی، دو بیتی، شعر نو و اشعار بلند را گردآوری کرده ایم با ما همراه باشید. شعر دو بیتی مهربانی بی‌وفایی کن وفایت می‌کنندبا وفا باشی خیانت می‌کنند مهربانی گر چه آیینه‌ی خوشیستمهربان باشی رهایت می‌کنند صبحت بخیر ای […]

در این بخش مجموعه اشعار مهربانی کردن (شعر مهربانی زیبا) و شعر محبت به صورت تک بیتی، دو بیتی، شعر نو و اشعار بلند را گردآوری کرده ایم با ما همراه باشید.

اشعار مهربانی کردن؛ مجموعه شعر مهربانی و محبت کوتاه و بلند

شعر دو بیتی مهربانی

بی‌وفایی کن وفایت می‌کنند
با وفا باشی خیانت می‌کنند

مهربانی گر چه آیینه‌ی خوشیست
مهربان باشی رهایت می‌کنند

صبحت بخیر ای عشق ناب آسمانی
در چشم‌هایت آیه‌های مهربانی

روزی که با یک بوسه‌ات آغاز گردید
همچون عسل گردد گوارا زندگانی

“مرتضی شاکری”

با این چنین بلایی، بعد از چنان عذابی
راضی شدم که بینم روی ترا به خوابی

صد نامه مشق کردم در شرح مهربانی
نادیده از تو هرگز یک نامه را جوابی

اوحدی مراغه‌ای

مهربانی را اگر قسمت کنیم
من یقین دارم به ما هم می‌رسد

آدمی گر ایستد بر بام عشق
دست‌هایش تا خدا هم می‌رسد…

مطلب مشابه: متن زیبا درباره محبت و مهربانی با جملات دلنشین ادبی

از دامن ِزیبایِ سَحر آمده‌است
تابنده و گرم و خوش خبر آمده‌است

تو ماه شدی که مهربانی بکنی
خورشید دوباره پشت در آمده‌است

“صفیه قومنجانی”

چنین با مهربانی خواندنت چیست؟
بدین نامهربانی راندنت چیست؟

بپرس از این دل دیوانه من
که ای بیچاره عاشق ماندنت چیست؟

فریدون مشیری

رفتی؟ برو، ایام به کامت باشد
خوشبختی شش دانگ به نامت باشد

این بود جواب مهربانی‌هایم؟
آغوش محبتم حرامت باشد

“خلیل جوادی”

حریم مهربانی بیش و کم نیست
در آن وادی دلی درگیر غم نیست

سرایی کز محبت گشته خالی
نیابی گونه‌ای که خیس و نم نیست

“فرزاد متین”

مطلب مشابه: متن در مورد مهربانی + جملات و عکس نوشته های زیبا با موضوع مهربانی و محبت

هیچ دانی نازنینم می‌توانی
راحت اسرار سعادت را بدانی

رمز خوشبختی انسان نسیت جز این
مهربانی، مهربانی، مهربانی

اشعار مهربانی کردن؛ مجموعه شعر مهربانی و محبت کوتاه و بلند

شعر مهربانی تک بیتی

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سرآمد؟ شهر یاران را چه شد؟

“حافظ”

چه کسی رسد به پایت ز محبت و صفایت
به خدا ز مهربانی در جهان یگانه هستی

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که ز دوستی بمیریم و تو را خبر نباشد

سعدی

مطلب مشابه: شعر مهربانی و مهرورزی با اشعاری از شاعران معروف با موضوع محبت

تو هم جنگ را باش چون کینه خواست
که با کینه‌ور مهربانی خطاست

‌”سعدی”

با این همه مهر و مهربانی
دل می‌دهدت که خشم رانی؟

مولوی

ز مهجوران نمی‌جویی نشانی
کجا رفت آن وفا و مهربانی

“مولوی”

ز دست عشق به‌جز خیر بر‌نمی‌آید
وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست

فاضل نظری

هرکَس به خان و مانی دارند مهربانی
من مهربان ندارم نامهربان من کو

“انوری”

مطلب مشابه: شعر در مورد محبت و مهربانی زیادتر از حد و جملات سنگین با معنی

مهربانی می‌نمایم بر قدش
سنگ‌دل نامهربانی می‌کند

بی وفایی شد جواب مهربانی؛ حیف شد
خواستی از پای آهو بند بگشایی؛ گریخت

“فاضل نظری”

زیر پلکت آفتابِ عمر من پنهان شده
دیده بگشا ای طلوعِ مهربانی‌های من

“پوریا کشاورز”

فقط نه کوچه باغ ما، فقط نه این که این محل
احاطه کرده شهر را، شعاع مهربانی‌ات

“کاظم  بهمنی”

شعر بلند درباره محبت و مهربانی

مهربانی شیوه‌ی دیرین ماست
مهربانی در جهان آیین ِماست

ما ز نسلِ مهربانان بوده‌ایم
از تبار ِقهرمانان بوده‌ایم

آن که دارد مهربانی می‌کند
شیوه ی خود راجهانی می کند

در میانِ روزهای تلخ و سخت
مهربان باشیم باهم چون درخت

نامِ ما گر جاودانی می‌شود
هم‌وطن! با مهربانی می‌شود

ما به همدیگر محبّت می‌کنیم
هرچه را داریم، قسمت می‌کنیم

عشق، اکنون مهربانی می‌کند
خاک را گنج ِمعانی می‌کند

مهربانی شیوه‌ی دیرین ماست
مهربانی درحقیقت، دین ِماست

مطلب مشابه: متن مهربانی مادر و جملات زیبای عاشقانه در وصف محبت و خوبی های مادر

در محبت جان اگر بازی خوش است
گر کنی بازی چنین بازی خوش است

یار کرمانی اگر چه خوش بود
دلبر سر‌مست شیرازی خوش است

رند سرمستیم و با ساقی حریف
با حریف خویش دم‌سازی خوش است

چند گردی تو به خود گرد جهان
یک دمی با خویش‌ پردازی خوش است

ساز ما ار ذوق خوش‌تر می‌‌دهد
ساز ما را گر تو بنوازی خوش است

عشق چون سلطان به تخت دل نشست
خانه را با عشق پردازی خوش است

سیم قلب تو ندارد رونقی
سیم قلب خویش بگدازی خوش است

در طریق عاشقی چون عاشقان
هر چه داری جمله در بازی خوش است

یک دمی با سید رندان بساز
تا بدانی ذوق دم‌سازی خوش است

ای مردمان بگویید آرام جان من کو
راحت فزای هرکس محنت رسان من کو

نامش همی نیارم بردن به پیش هرکس
گه گه به ناز گویم سرو روان من کو

در بوستان شادی هرکس به چیدن گل
آن گل که نشکفیدست در بوستان من کو

جانان من سفر کرد با او برفت جانم
باز آمدن از ایشان پیداست آن من کو

هرچند در کمینه نامه همی نیرزم
در نامه بزرگان زو داستان من کو

هرکس به خان و مانی دارند مهربانی
من مهربان ندارم نامهربان من کو

“انوری”

مطلب مشابه: متن و جملات مهربانی + عکس نوشته مهربان بودن و محبت کردن

نسیم وصل به افسردگان چه خواهدکرد؟
بهار تازه به برگ خزان چه خواهدکرد؟

به من که سوختم از داغ مهربانی خویش
فراق و وصل تو نامهربان چه خواهدکرد؟

سرای خانه به‌دوشی حصار عافیت است
صبا به طایر بی‌آشیان چه خواهدکرد؟

ز فیض ابر چه حاصل گیاه سوخته را؟
شراب با من افسرده جان چه خواهدکرد؟

مکن تلاش که نتوان گرفت دامن عمر
غبار بادیه با کاروان چه خواهدکرد؟

به باغ خلد نیاسود جان علوی ما
به حیرتم که در این خاک‌دان چه خواهدکرد؟

صفای باده روشن ز جوش سینه اوست
تو چاره‌ساز خودی آسمان چه خواهدکرد؟

به من که از دو جهان فارغم به دولت عشق
رهی ملامت اهل جهان چه خواهدکرد؟

“رهی معيری”

یادمان باشد از امروز جفایی نکنیم
یا که در خویش شکستیم صدایی نکنیم

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق به هر بی سروپایی نکنیم

مهربانی صفت بارز عشاق خداست
یادمان باشد از این کار ابایی نکنیم

از محبت تلخ‌ها شیرین شود
وز محبت مس‌ها زرین شود

ازمحبت دُردها صافی شود
وز محبت دَردها شافی شود

از محبت خارها گل می‌شود
وز محبت سرکه‌ها مل می‌شود

از محبت دار تختی می‌شود
وز محبت بار بختی می‌شود

از محبت سجن گلشن می‌شود
بی محبت روضه گلخن می‌شود

از محبت نار نوری می‌شود
وز محبت دیو حوری می‌شود

از محبت سنگ روغن می‌شود
بی محبت موم آهن می‌شود

از محبت حزن شادی می‌شود
وز محبت غول هادی می‌شود

از محبت نیش نوشی می‌شود
وز محبت شیر موشی می‌شود

از محبت سقم صحت می‌شود
وز محبت قهر رحمت می‌شود

از محبت مرده، زنده می‌شود
وز محبت شاه بنده می‌شود

این محبت هم نتیجه دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست

“مولانا”

مطلب مشابه: سخن بزرگان در مورد مهربانی + عکس نوشته و جملات زیبا در مورد محبت کردن

لبخندهای پاک تو آسمانی‌اند
و حرف‌هایت فلسفه مهربانی‌اند

وقتی بر مدار تو می‌گردد عاشقی
حتی عشق‌های کوچک جهانی‌اند

پشت آن نگاه ساده و نجیب تو
این چشمه‌های سکوت آتشفشانی‌اند

پشت ترانه و شعرهای سرد من
استعاره‌های ناب عشق نهانی‌اند

بهارهای همین سال‌های من هم
بی حضور تو همیشه خزانی‌اند

دستان نحیف غزلم را بگیر عزیز

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
دودم به سر برآمد زین آتش نهانی

شیراز در نبسته‌ست از کاروان ولیکن
ما را نمی‌گشایند از قید مهربانی

اشتر که اختیارش در دست خود نباشد
می‌بایدش کشیدن باری به ناتوانی

خون هزار وامق خوردی به دل‌فریبی
دست از هزار عذرا بردی به دلستانی

صورت نگار چینی بی‌خویشتن بماند
گر صورتت ببیند سر تا به سر معانی

ای بر در سرایت غوغای عشق‌بازان
همچون بر آب شیرین آشوب کاروانی

تو فارغی و عشقت بازیچه می‌نماید
تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی

می‌گفتمت که جانی دیگر دریغم آید
گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی

سروی چو در سماعی بدری چو در حدیثی
صبحی چو در کناری شمعی چو در میانی

اول چنین نبودی باری حقیقتی شد
دی حظ نفس بودی امروز قوت جانی

شهر آن توست و شاهی فرمای هر چه خواهی
گر بی عمل ببخشی ور بی‌گنه برانی

روی امید سعدی بر خاک آستان است
بعد از تو کس ندارد یا غایة الامانی

“سعدی”

مطلب مشابه: جملات زیبا در مورد مهربانی و انسان بودن + سخنان زیبا در مورد انسانیت و مهربان بودن

شعر نو مهربانی

روزی ما
دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم‌کرد
و مهربانی
دستِ زیبایی را خواهدگرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است…

“احمد شاملو”

صبح می‌آید
به آغوشی
پر از احساس و عشق
خالقی کز
مهربانی،
از همه عاشق‌تر است

“حمیدرضا یگانه”

مهربانی‌ات را با گل‌ها در میان بگذار
با سنگ‌ها
با رودی که می‌رود
با خنده کودکان عراقی
مهربانی‌ات را با جنگ در میان بگذار
صدای تو چشمه‌ای خواهدشد
و انسان را با انسان
آشتی خواهدداد…

ظهر تابستان است
سایه‌ها می‌دانند، که چه تابستانی است
سایه‌هایی بی‌لک
گوشه‌ای روشن و پاک
کودکان احساس! جای بازی این‌جاست
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست…

“سهراب سپهری”

آدم‌ها را گاهی باید رها کرد بروند…
اسارت از یادشان می‌برد مهربانیت را

یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برای شنیدن
یک پنجره که مثل حلقۀ چاهی
در انتهای خود به قلب زمین می‌رسد
و باز می‌شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ

فروغ فرخزاد

مهربانیِ یک نفر
عاشقم کرد
آن هم در حدِ معجزه!
از باقیِ دوست‌داشتن‌ها،
فقط یاد گرفتم که
معجزه کردن کارِ هرکسی نیست…!

“ابراهیم عسکری”

در زیر این نیلی سپهر بی‌‌کرانه
چندان که یارا داشتم در هر ترانه
نام بلند عشق را تکرار کردم
با این صدای خسته، شاید خفته‌ای را
در چار سوی این جهان بیدار کردم
من مهربانی را ستودم
من با بدی پیکار کردم…

“فریدون مشیری”

حالا که آمده‌ای، چترت را ببند
در ایوان این خانه جز مهربانی نمی‌بارد

و دست‌هاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند.

“سهراب سپهری”

مطلب مشابه: جملات زیبا در مورد مهربانی و انسان بودن + سخنان زیبا در مورد انسانیت و مهربان بودن

مطالب مشابه


نظرات


تصویری


ویدئو